روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی

ساخت وبلاگ
 

 
بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه ی عمرم را
بیراهه خواهم رفت

"حسین پناهی"
روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 11 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 5:07

راز آرامش راز آرامش درون خویشنداری است. انرژی‌های خود را پراکنده نکن. آنها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایت کن. راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی. راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است، گذشته و آینده را در چرخه ذهنی ابدیت رها کن. راز آرامش درون در آسایش درون است. آسایش جسمانی، عاطفی، ذهنی و سپس معنوی است. راز آرامش درون در دل نبستن است. این را بدان که در حقیقت هیچ چیز و هیچ کس به تو تعلق ندارد. راز آرامش درون در شادی است. افکار شادی آفرین را آگاهانه حفظ کن. راز آرامش درون در آرزو نداشتن است. این را بدان که شادی د روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : آرام باش,آرام باشيد,آرام باش زمین,آرام باش عزیز من,آرام باش حوصله کن,آرام باش توکل کن,آرام باش دلم,آرام باش عشق من,آرام باش و توکل کن,آرام باش و تا هفت بشمار, نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

آرامش مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: “عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”  استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن؛ وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود. سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر ف روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : آرامش,آرامش دوستدار,آرامش در حضور دیگران,آرامش درون,آرامشم تویی,آرامش اعصاب,آرامش ذهن,آرامش خاطر,آرامش چت,آرامش چیست, نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

الهی از تو خواهم با دل و جان نگردد کس اسیر درد دندان مریضی از دهنها رخت بندد مریض از سرخوشی دائم بخندد جوان باشد و یا در سن پیری نباشد حاجت او جرمگیری پلاک از سطح دندانها به مسواک شود با چند حرکت کاملا پاک نروید آفتی بر نسج نرمی نگیرد درد با سردی و گرمی دگر سطح زبان سوزش نیابد پس از این هیچکس روکش نخواهد بدون درد سر خیلی به سرعت شود حل مشکلات فک و صورت دهان باشد چو باغی نوشکفته بدون هیچ دندان نهفته همه دندانشان بر روی قوسی که باشد بی نیاز از ازتودونسی نباشد هیچ پیری زار و نالان گرفتار عذاب دست دندان نخواهد پر شدن دندان شیری و یا اس ام به قصد پیشگیری نگردد روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : دندان درد,دندان درد عصبی,دندان درد شدید,دندان درد بعد از پرکردن,دندان درد در بارداری,دندان درد به انگلیسی,دندان درد کودکان 6 ساله,دندان درد کودک 4 ساله,دندان درد کودک 5 ساله,دندان درد کودکان, نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

درد دندان کشیده ام که نپرس

زهرماری چشیده ام که نپرس

گشته ام در میان داروها

دارویی برگزیده ام که نپرس

آن چنان داد میزنم از درد

میرود آب دیده ام که نپرس

من به گوش خود از دهانم

دوش دادهایی شنیده ام که نپرس

سوی من چپ چرا تو مینگری

درد هایی کشیده ام که نپرس

بی شما در تمام ساعتها درد

و داغی کشیده ام که نپرس

همچو حافظ ولی به سبک خودم

شعر دردی سروده ام که نپرس

 

روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

گاهـی آدَم مـیمانـَد بِین بودَن یا نَبودن...!


به رَفتَن که فـــِکـر مـی کُنــی ،


اِتـفـاقـی مـی اُفتَد کـه مُنصَـرف می شَوی …


مـیـخـواهـی بـِـمانی ،


رَفتاری می بـینــی کـه اِنـــگار بــــایــــــد بـِــرَوی!


این بِلاتَکلیفی خودَش کُلـی جَهنــــَــــم اَسـتــــ ... !!!

روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : سردرگم بودن, نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

سرچشمه رویش هایی، دریایی، پایان تماشایی. تو تراویدی: باغ جهان تر شد، دیگر شد. صبحی سر زد، مرغی پر زد، یک شاخه شکست: خاموشی هست. خوابم برده بود، خوابی دیدم: تابش آبی در خواب، لرزش برگی در آب. این سو تاریکی مرگ، آن سو زیبایی برگ. اینها چه، آنها چیست؟ انبوه زمان ها چیست؟ این می شکفد، ترس تماشا دارد. آن می گذرد، وحشت دریا دارد. پرتو محرابی، می تابی. من هیچم: پیچک خوابی. بر نرده اندوه تو می پیچم. تاریکی پروازی، رویای بی آغازی، بی موجی، بی رنگی، دریای هم آهنگی! "سهراب سپهری" روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : هایده,های وب,هایپر استار,های,هایما,هایده سوغاتی,هایدگر,هایکو,های وب پنل,هایما اس 7, نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : سلام کوچولو,سلام کوچولو رادیو,سلام کوچولوی مامان,سلام کوچولوی من,سلام کوچولو دانلود,برنامه سلام کوچولو,آهنگ سلام کوچولو,مهد کودک سلام کوچولو,برنامه سلام کوچولو رادیو,تیتراژ سلام کوچولو, نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43

ساعت صبح نمیشود. از بیخوابی باز هم دور چشمانم کبود شده. دلم هوس کرده تا زمان مرگ بیدار باشم. سخت است وقتی ندانی خوشحالی یا ناراحت، صبوری یا کم تحمل و یا اصلا حرفی برای گفتن داری؟جایی نوشته بود انسان ها لالت میکنند بعد هی میپرسند چرا چیزی نمیگویی؟

 

دل را به زمان سپردن سخت است. این روزها دل گریه نمیکند، اخم هم نمیکند، حتی غر هم نمیزند. میترسم مرده باشد...مرده باشد و من هنوز روی دیوار مجازی و کاغذهای کهنه اتاقم در حال نوشتن باشم.

روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی...
ما را در سایت روستای همگین.دلنوشته های کامران یعقوبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhamginrostaa بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:43